گالری گلستان
    • گالری هفت ثمر

      گالری دی

      گالری والی

      گالری الهه

      گالری ماه مهر

      ادامه ...

    • نامه سرگشاده به پروانه سلحشوري

      پيرشدن پاي ديوار گالري

      آقاي روحاني تشريف داريد؟

      ادامه ...

فروش ویژه

ادامه »
  • نمایشگاه ها
  • اکنون
  • آینده
  • گذشته
  • navigation seperator
  • گنجینه
  • جستجو و سفارش اثر
  • فهرست هنرمندان
  • درباره ما
  • تماس با ما
ENGLISH
خود زندگي بود

لیلی گلستان

پشت میز تدوین فیلم می نشینم و دکمه عقب گرد را می زنم.

می روم به سی سال پیش می رسم. سال چهل و پنج و چهل و شش. هر دو بیست و سه سال داشتیم. شروع کار تلویزیون ملی بود و من مسئولیت برنامه ی کودکان را داشتم. علی دانشکده ی هنرهای دراماتیک را ناتمام رها کرده بود و در آرزوی ساختن فیلم پرَپر می زد.

با جواد طاهری فیلم نامه ای برای یک سریال نوشته بودند: ماجرای خرگوش و روباه! کارگردان و بازیگر خودشان دوتا بودند! علی کوتاهتر و چاقتر بود، پس شد آقا خرگوشه و طاهری بلندتر و لاغرتر بود، روباه شد. طراح لباسشان هم من بودم: پارچه ی مخمل سفید خریدیم و با علی رفتیم طرف های تهران پار، پیش یک خیاط ارزان قیمت تا لباس خرگوش را بدوزد.

یادم می آید هنگام امتحان کردن لباس، علی بامزگی های خودش را می کرد و آقای خیاط از خنده نمی توانست کارش را انجام دهد.

علی با لباس کوک زده مثل خرگوش می جهید و ورجه ورجه می کرد و پارچه و قیچی و متر را مثل هویج می جوید.

بعد از آماده شدن کارهای اولیه، با گروه فیلمبردای عازم شمال شدیم تا قصه ی خرگوش و روباه را در کنار دریا بسازیم ....

 

برای خواندن متن کامل بر روی " دانلود مطلب " کلیک کنید.

 

 

دسته بندی
مصاحبه ها
نوشته های لیلی گلستان
نوشته های دیگران
عناوین
نامه سرگشاده به پروانه سلحشوري
آقاي روحاني تشريف داريد؟
روايت ليلي گلستان از اولين اكسپوي هنرهاي تجسمي تبريز
خواستم، شد.
ليلي گلستان اعلام كرد به چه كسي راي مي‌دهد
كافه نادري در دو قاب
درباره‌ي رفتن آقاي جنتي و باقي قضايا
نامه‌ي اعتراضي ليلي گلستان به رياست جمهور
دل‌نوشته ليلى گلستان در سوگ عباس كيارستمى
چرا هيچ كس شفاف نيست؟
عريضه‌اي نه‌چندان مطول، اندر باب قصه پرغصه كتب اربعه اين كمينه
صبور باشيد، صبوري همراه با لبخند
شواليه‌اي بدون‌نيزه و سپر هستم
الو، الو، اين جا تهران
اندر بابِ حكايتِ مترجمي كه منتظرِ هزاره‌ي بعدي است
سه قصه و ماركو گريگوريان
چهار اپيزود از صدها اپيزود يك زندگي
ماركز، ماركز عزيز!
خود زندگي بود
© 2014 Tanin.netAll rights reserved. No parts of this site maybe reproduced without our permission.
معرفی کتاب
تيستو سبزانگشتي
نویسنده: موريس دروئون
ناشر: کانون پرورش فکري کودکان و نوجوانان

گلستان در رسانه ها

نامه سرگشاده به پروانه سلحشوری

خبرنامه الکترونیک

برای دریافت برنامه های گالری Email خود را وارد کنید.